محل تبلیغات شما

سال۱۳۶۱ از ایلام به تهران با اتوبوس می رفتم دو نفر پیرمرد صندلی جلوی من نشسته بودند. داشتند خاطرات و گذشته های خود را با صدای بلند برای هم تعریف می کردند. من هم به آنها گوش می دادم. یکی از آنها دو پیرمرد گفت: جوان بودم و در بند شاپور( بندر امام) کار می کردم درست یادم نیست که گفت: روزی ۱۸ ریال و یا ۱۸ تومان حقوق کارگری بود. و یک مهندس ژاپنی هم که نزد ما کار می کرد روزی صد تومان حقوق می گرفت. هزینه های خورد و خوراک به عهده­ی خودمان بود. ما کارگرها با اینکه حقوق کمی می گرفتیم  ولی پول جمع می کردیم و غذاهای خوبی خریداری می نمودیم اما این مهندس ژاپنی با وجودی که حقوقش زیاد بود یا کم غذا می خورد و یا غذاهای معمولی و ارزان قیمت می خرید. ما همیشه از این بابت برای مهندس ژاپنی ناراحت بودیم و با دوستان بحث می کردیم که همه­ ی این پول ها را چکار می کند، طمع دارد و یا می خواهد پول جمع کند! خلاصه یک روز عقده ی دلمان را نزد مهندس مذکور باز کردیم و گفتیم: این همه پول را چکار می کنی، چرا غذای خوب نمی خوری، پول برای رفاست و.؟ خودم خیلی خجالت می کشم و احساس شرمندگی می کنم حرف آن مهندس ژاپنی که به هیچ دین و آیینی پایبند نیست بیان کنم و در حالی که ما دم از خداوند، پیامبرش، دین و شیعه ­ی علی (ع) بودنمان می زنیم خیلی را از خدا و دین فراری و در ظلم، غارت و چپاول منحصر به فرد و در انجام گناهان و ترک واجبات، زبانزد خاص و عام هستیم! ولی هر کس مطلبم را می خواند دعوت می کنم در حرف این مهندس که شاید۷۰ سال پیش زده، تفکر و تدبر کند و انسانیت و دین خود را تقویت کند و مواظب باشد که با خداوند و دینش شوخی و یا بازی نکند.

مهندس گفت: بله، من خیلی گرسنگی می کشم، سختی می کشم، آنچه دلم می خواهد نمی خورم و.  می دانید چرا؟ چون کشورم ژاپن در جنگ جهانی دوم زیاد آسیب و خسارت دید و منتظرم که حقوقم را بگیرم و آن را خرج نمی کنم و فوری سر ماه آن را به عنوان سرمایه، به حسابم در کشورم واریز کنم تا کشورم با آن ساخته و آباد شود و از خرابیهای جنگ رهایی یابد و آباد شود و.!

از مهندس سوال کردیم: از کجا مطمئن هستی و معلوم است که بعداَ پولت تلف نمی شود و به دست شما می رسد؟ لبخندی زد و آرام و متین گفت: اگر پولم به دستم نرسد مهم نیست بیگانه مصرف نکرده است بلکه مردم کشورم مصرف کرده اند و من راضی هستم و. 

الآن زمانی است که حقوق های نجومی و اختلاس ها و ی های مسولین مسلمان را می بینم از خودم، از مهندس ژاپنی و از همه ی مردم فهیم و دلاور کشورم شرمم می آید و خجالتی می کسم و .

 

۲۰۹-عمر اگر در عبادت است ارزش دارد.

۲۰۸-خدا ما را می بيند و نگاهمان می کند خجالت بكشيم.

۲۰۷-باز آمد بوی عطر ماه مهر ماه مدرسه

مهندس ,کشورم ,دین ,کنم ,پول ,ژاپنی ,مهندس ژاپنی ,و در ,و یا ,و از ,شود و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

واقعیت ها